تودرمقابل آفتاب روز آزادهستی.
تودرمقابل ماه شب وستاره هایش،آزادهستی.
وتودرهنگامی که نه خورشیداست ونه ماه وستاره،آزادهستی.
تو آزادهستی که چشمانت راازهستی باتمام وجودش ببندی..
ولی درمقابل کسی که دوست میداری،بنده هستی،
زیرااورادوست میداری وتودرمقابل کسی که تورادوست میداردبنده هستی،
زیراتورادوست میدارد.
جبران خلیل جبران
لحظه دیدارنزدیک است
بازمیلرزددلم؛دستم.
بازگویی درجهان دیگری هستم.
های!نخراشی بغفلت گونه ام را
های!نخراشی صفای زلفکم رادست!
لحظه دیدارنزدیک است..