بیا به زمزمه یاد یار، دردل شب ها
درون تیره خود را چو روز، روشن کن
بیا سحرگاهان
خزان خسته دلی را
به عطر «یاد» و شمیم «دعا» چو گلشن کن
تو را که مانده چنین بی پناه و دل گیری
به جز خدای جهان، هیچ تکیه گاهی نیست
به پیش پای تو،
ای اشتیاق سبزوجوان،
به جز نیایش و راز و نیاز، راهی نیست.